با نام تو می کنیم آغاز
بی بال ، به سوی عشق ، پرواز
مارا تو به سوی خویش بر خوان
فرق سَرِ ما به دست ، بنواز
خود یاریمان بده ، ندانیم
راهی تو به سوی خویش کن باز
گویند خدای ، دیدنی نیست
باور نکنیم ، تو چاره ای ساز
تا روی تو را چو نور بینیم
چون ماه به روی بام ، با ناز
ما را به بهشت خود ببر تو
آنجا که غمی نخواند آواز
آنجا که فرشته ها پریدند
چون قوی سپید ومثل یک باز
سرچشمۀ راستی نشان ده
ما را تو به رود عشق انداز
کن کوک تو مثل خود، هماهنگ
ما را تو به دست خویش ، چون ساز
آنگاه تمام ، گوش وچشمیم
خالص شنویم نغمۀ ساز
بی گوش و زبان ، تو را بخوانیم
اینک شده ایم با تو همراز
جز « هیچ » ، کنون دگر نخواهیم
چون با تو بُدیم از سر آغاز
شاعرمعاصر: مهندس علی پناهی (اکسیر هیچ)