اکسیر

رحمت به پستی می رسد اکسیر هستی می رسد - سلطان مستی می رسد با لشکر جراره ای

اکسیر

رحمت به پستی می رسد اکسیر هستی می رسد - سلطان مستی می رسد با لشکر جراره ای

هرلحظه عید

مبــارک بـاد بر ما مــاه روزه 

زهی این ماه و آتی مـاه روزه


به قبل از این، به هر سو رو نمودیم

نـدیدیم آن مه و آن شـاه روزه


نخوردیم از پی هم، سی و انـدی

به هر سالی، به رسم و راه روزه


دریغـا وَهم بود آن ماها، ولیکن

کنون رو کرده فرّ و جـاه روزه


شده آن یـوسف مهـــرو پدیدار

چو مــاهی اندرون چاه روزه


نه لاغر گردد آن ماه و نه مخفـی

به شبهـا دائم است آن ماه روزه


نه یک روز است بر مـا عیـد روزه

نه شکّی : که بیـامد مـاه روزه


بود هر لحظـه و هر روز عیـدی

چو از "آن" است روشن ماه روزه


منم اکـسیر جـان که از دولت هیچ

شدستـم دائمـاً همـراه روزه


شاعرمعاصر: مهندس علی پناهی (اکسیر هیچ)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.